هستیهستی، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

HASTIHASTEMA

اولین مسافرت هستی

هستی خانم وقتی تقريبا" چهار ماهش بود برای عروسی خاله بهنوش به سنندج رفت درآذر ٨٨ . هستی پیوند خاله نوشی و دایی سیروان رو تبریک می گه
17 اسفند 1390

یک مروارید کوچولو تو دهن هستی خانوم پیداشده

هستی جونم لثه های بالا و پايينش ورم شدیدی کرده و مرتب مسواک مخصوص و دندونگیرش و گاز می گيره سفیدی مرواریدای کوچیکش کمی مشخص شده و مامانی و آنا میگن که می خوان براش آش دندونی درست کنند . من تصمیم گرفتم برای عسلم آش دندونی درست کنم با اينکه تجربه ندارم اما سعی ام را می کنم . بالاخره درتاريخ جشن هستی خانم با ورود مهمانهای عزيزی برگذار شد و مهمانها با آش و الويه و کيک پذيرایی شدند. هستی کاملا" متوجه شده که اين جشن به خاطر آن برگزار شده . دندونهات مبارک فرشته کوچولو ...
17 اسفند 1390

متولد شدن هستی

در روز شنبه 7/6/1388 مصادف با هشتم ماه مبارک رمضان سال 1430 قمری درساعت 15:30 دقيقه يک روز گرم تابستانی هستی کوچولو چشم به عرصه جهان گشوده و با ورود خود ( پس از هفت سال) رونقی ديگر به زندگی ما بخشيد .اين دخترزيبا با 750/3 کيلوگرم وزن و 50سانتی متر قد در بیمارستان عرفان توسط دکتر فرح کيکاووسی به دنيا آمد . مامان بزرگ و خاله رويا و بابا حسين درسالن انتظار ، منتظر ورود هستی بودند و خاله بهار هم شب را تاصبح در کنار من و دختر کوچولو تا خود صبح بيدار بود . پس از به دنيا آمدن هستی  ، عمه ، آنا ، زن عمو پريسا ، عمو محمود ، رضا و پريسا ......... هرکسی ديگری که يادم نمی آيد برای ديدن ما قدم رنجه گرده بودند . هستی خانم طی تدارکاتی که بابا حسين و...
17 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به HASTIHASTEMA می باشد